مقدمه و سؤالات متداول

دین اسلام در اتریش از سال ١٩١٢ ميلادي به رسمیت شناخته شده است  .در اين سال  قانون اسلام (Islamgesetz)، توسط امپراتور فرانتس يوزف يكم و پس از الحاق بوسنی و هرزگوین به اتریش، به مجموعه قوانین این کشور اضافه شد و در 25 ام فوریه 2015 اصلاحيه جديد آن به تصویب مجلس اتریش رسید.

تعداد مسلمانان در اتريش بيش از ٧٠٠ هزار نفر است که حدود ٨ درصد از تعداد کل مردم را تشکیل می دهد و دومین دين (بعد از مسیحیت) در کشور می باشد.

دولت اتریش برای تمام ادیان و مذاهبي که به صورت قانونی مورد تایید قرار بگيرند امتیازها و حقوق زیادی در نظر می گیرد و و بر اساس حق آزادي عقيده و بيان و همچنين احترام به حقوق اقليت هاي ديني و مذهبي تصريح شده در قانون اساسي،  آنها را هم پيمان، شريك و شهروندي يكسان با اكثريت جامعه می داند.

رسميت كامل (Anerkennung )براي يك دين بالاترين جايگاهي است كه جمهوري اتريش ميتواند به يك جامعه مذهبي اعطا كند.

از جمله امتياز ها و حقوقي كه دولت دموكراتيك اتريش براي اقليت هاي ديني و مذهبي به رسميت شناخته شده، در نظر ميگيرد عبارتند از :

١-حق رعایت و انجام تمام واجبات و احكام شرعی و اجرای کامل مناسبت هاي مذهبی در  محيط مدارس،دانشگاه ها، بیمارستان ها، ارتش، زندانها و همچنين حق داشتن عبادتگاهها در سطح كشور

٢-آموزش اعتقادات، اخلاق و احكام مذهب مورد نظر بر اساس درخواست خانواده ها و دانش آموزان در مدارس ابتدائي و متوسطه

٣- آموزش مباني اعتقادي، اخلاقي و فقهي دين مد نظر در دانشگاه ها

٤-  بدست آوردن جایگاه مستقر در هیات نظارت رادیو تلویزیون دولتی اتریش و به جهت کنترل برنامه ها و پاسخگویی

٥- حق اعتراض و تلاش براي لغو قوانين مغاير با احكام دين يا مذهب رسميت يافته

در عین حال برای پذیرش این ادیان به صورت قانونی شرط هایی وجود دارد که به شرح زیر می باشد:

١ـ وجود تعداد کافی از پیروان آن مذهب که حداقل 2 هزارم جمعیت اتریش می باشد

٢ـ عدم وجود اختلاف بین قوانین آن مذهب و قوانین کشور اتریش

٣ـ داشتن استقلال مالی

مذهب اهل تسنن در سال 1979 و مذهب علوی در سال 2013 توسط دولت اتریش به رسمیت شناخته شدند. با توجه به ماده 68 قانون اساسی اتریش مورخ 1874، این مذاهب می توانند از تمامی حقوق معنوی و حقیقی این قانون استفاده نمایند و اجازه فعالیت در قالب موسسه ها و انجمن های قانونی در مدارس و دانشگاه ها را دارند.

دولت اتریش با توجه به ماده 19 قانون اساسی، مورخ 1998،مذهب شیعه اثنی عشری را به عنوان موسسه قانونی با مسولیت محدود به رسمیت شناخت  .(Bekenntnisgemeinschaft) با توجه به محدود بودن آن، این مذهب امکانات حقوقی مذاهب دیگر، از جمله حق تدریس در مدارس و دانشگاه ها را ندارد. این مذهب برای بدست آوردن حقوق کامل همانند دیگر مذاهب نیاز به حداقل 18000 پیرو(باتوجه به سرشماری سال2020) را دارد.

در همین راستا مجمع شیعيان اتريش،با حمايت تمام و كمال مراجع معزز تقليد، اقدام به تاسيس و ثبت نام از تمامي محبين و شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام نموده، تا بتواند پرچم ولایت اهل بيت عليهم السلام را بالا ببرد و حقوق اوليه و مزاياي قانوني زندگاني شيعي را براي پيروان امام زمان عليه السلام در كشور اتريش تضمين نمايد.

لازم به ذكر است مجمع اسلامی شیعيان اتريش تاكنون توانسته است حقوق و مزاياي زیر را برای پیروان و اعضاي این مذهب محقق کند:

١ـ تعطیلی مدارس در اعیاد فطر، قربان، غدیر خم و عاشوراء

٢ـ تعطیلی کارمندان و کارگران در عید غدیر و روز عاشوراء

٣ـ وجود قبرستان اختصاصی شیعیان در بخشی از قبرستان مرکزی شهر وین

٤- امکان اعطاء معرفی نامه رسمی به مراکز و مؤسسات دولتی و خصوصی اتریشی برای مساجد، مؤسسات فرهنگی و انجمن های غیر دولتی فعال شیعی

٥- امکان اعطاء معرفی نامه رسمی به مراکز و مؤسسات دولتی و خصوصی اتریشی، ادارات، کارخانجات، سرباز خانه ها، مدارس و دانشگاه ها به منظور تأمین حقوق شرعی اعضای جامعه شیعیان به طور مثال برای دانش آموزان، سربازان و کارمندان  

٦ـ رعایت و پیگیری حقوق انسانی و شرعی زندانی های شیعه در زندان های اتریشی

شرایط عضویت در مجمع اسلامی شیعيان اتريش (دوازده امامي):

١ـ اعتقاد به مباني مذهب حقه تشيع و بخصوص ولایت، سرپرستي و جانشینی امامان دوازده گانه عليهم السلام از امیرالمومنین علیه السلام تا حجت ابن الحسن المهدی امام زمان عليه السلام

٢ـ داشتن آدرس سکونت رسمی در اتریش(Meldezettel )

سوال اول :

آيا عضويت من و خانواده ام در اين مجمع ميتواند به روند اقامتي من در اتريش، كسب پاسپورت یا منظر دیگر آسيبي وارد سازد؟

پاسخ:

خير، از آنجا كه اين جامعه كاملا بر اساس قوانين اتريش و در راستاي آزادي هاي مصرح در قانون اساسي و بر مبناي مجوزهاي لازم قانوني اخذ شده از دولت اتريش شكل گرفته است و اهداف و عملكردهاي آن مغاير با قوانين و مقررات  اساسي و موضوعه اتريش نمي باشد عضويت در اين جامعه، به هيچ عنوان ربطي به پروسه كسب اقامت و پاسپورت اتريشي شما نخواهد داشت و از منظر حقوقي هیچ اثر منفی نخواهد داشت.بلكه به واسطه آن كه شما به عضويت يك تشكل مذهبي معتدل، غير راديكال، صلح طلب و به دور از حواشي در آمده ايد و از فرقه هاي سلفي و وهابي، راديكال و تندروي سياسي که بعضا ناقض ارزش های اساسی جامعه اتریش هستند، آشكارا فاصله گرفته ايد، يك امتياز مثبت تلقي ميشود.

سؤال دوم:

آیا عضویت در این جامعه هزینه مالی در بر خواهد داشت؟

پاسخ:

خیر، عضویت در جامعه ایمانی شیعیان هیچ گونه هزینه مالی در بر نخواهد داشت.

سوال سوم:

آيا اين مجمع، متعلق به شيعيان با مليت خاصي ميباشد؟

پاسخ:

خير، هرگز، اين مجمع متعلق به تمامي محبين و مؤمنين به ولايت اميرالمؤمنين و يازده فرزند معصوم ايشان عليهم السلام ميباشد، فرقي نميكند  از چه رنگ و نژاد و مليت و طبقه اي هستيم، مهم آن است كه همگي به حبل الله المتين خداوند كه وجود مقدس اميرمؤمنان عليه السلام هستند چنگ بزنيم و در تحت لواي ولايت ايشان براي كسب حقوق و آزادي هاي اوليه ديني خودمان، طبق قوانين موضوعه اتريش تلاش كنيم.

سؤال چهارم :

آیا عضویت در این جامعه محدود به سنین خاصی است؟

پاسخ:

خیر، همگی فرزندان شیعیان از بدو تولد میتوانند به عضویت این جامعه درآیند.

سؤال پنجم:

آیا افرادی که پاسپورت یا اقامت دائم در اتریش ندارند نیز میتوانند در این جامعه ثبت نام نمایند؟

پاسخ:

بله، عضویت در این جامعه ایمانی، شرط اقامتی خاصی ندارد و همه افرادی که آدرس سکونت رسمی در اتریش (Meldezettle) دارند میتوانند به عضویت این جامعه درآیند، اعم از آنکه دانشجو باشند، یا آنکه در روند پناهندگی دارای کارت سفید، سبز یا جواب مثبت باشند.

سوال ششم:

رابطه و نسبت اين مجمع با سياست چگونه است؟ آيا اين مجمع در امور سياسي كشور اتريش يا ساير كشورها دخالت خواهد داشت؟

پاسخ:

بر اساس قانون اساسي اتريش، دخالت و اعمال نظر اجرايي اديان در سياست هاي داخلي ممنوع ميباشد، بر اين اساس مجمع نيز بنايي بر مداخله در امور سياسي ندارد، اما از نقطه نظر حفظ حريم اعتقادي اسلام راستين و مذهب اهل بيت عليهم السلام و حمايت و حافظت از حقوق شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام، اين مجمع وظيفه خود ميداند كه در تعامل و گفتگو و نصيحت و ارائه مسير صحيح و جلوگيري از ضايع شدن حقوق مادي و معنوي شيعيان كوشا باشد.

سوال هفتم:

چه مذاهب یا گروه هایی ‌توانسته اند جمعیت خودشان را ثبت کنند؟

پاسخ:

در حال حاضر يهوديان، بوداييان، اهل سنت و علوي ها و بيش از ١١مذهب مختلف مسيحي توانسته اند مذهب و گرايش ديني خود را ثبت كامل نمايند و از بالاترين حقوق و امتيازات آن بهره مند گردند.

از طرف ديگر هندوها، بهاييان، سیک ها، متصوفه و چند گروه ديگر مسيحي نيز، همچون شيعيان ثبت اوليه را به سرانجام رسانده و به دنبال ثبت كامل خويش هستند.

سوال هشتم:

چرا تأسيس جامعه شيعيان در اتريش امري ضروري و لازم است؟

پاسخ:

جامعه اتريش جامعه اي سكولار و در  عين حال مسيحي است، دولت كه گرايشي سكولار دارد مديريت امور فرهنگي را با      قدرت و جديت برعهده دارد و در مدارس، مؤسسات فرهنگي و دانشگاه ها بر تحميل عقايد خويش ميكوشد و در تلاش براي  يكسان سازي تمامي اقليت هاو مهاجران حتي از نسل اول ميباشد كه به پروژه پيوستگي و ادغام شهرت دارد.

در عين حال بر اساس قانون اساسي كه حق آزادي بيان و حقوق اديان و اقليت هاي ديني را به رسميت شناخته است دولت اجازه ميدهدكه اديان يا اقليت هاي ديني رسميت يافته، از حق آموزش فرزندان خويش بر اساس مذهب و گرايش ديني خود حتي در مدارس دولتی برخوردار باشند و اين حق را داشته باشند كه فرزندان خود را مطابق با عقايد خود تربيت كنند و نسل آنها براساس عقايد خودشان ادامه پيدا كند و از تباهي ديني نسل هاي بعدي خود جلوگيري كنند؛ و دولت تمامي تسهيلات مالي و غير مالي مورد نياز را در اين مورد درمدارس و محيط هاي ديگر فراهم ميكند. 

بنابر اين اگر شيعيان كه عمدتا از كشورهاي پاكستان، افغانستان، ايران و عراق و سوريه هستند و به اغراض اقتصادي يا سياسي به كشور اتريش مهاجرت نموده اند؛درصدد حفظ نسل خود و انتقال ارزش هاي ديني و و رساندن پيام غدير و اهل بيت عليهم السلام به فرزندان خود هستند، چاره اي ندارند جز آنكه در تشكيل اين جامعه رسمي ايماني پيش قدم شوند و در عين حفاظت از ايمان خود وخانواده هايشان، مكتب اهل بيت عليهم السلام و اسلام راستين را نيز به جوامع اروپايي معرفي نمايند. در غير اين صورت مهاجرت آنها حكم تعرب بعد از هجرت را ميتواند داشته باشد كه بر طبق فتاواي فقها امري مذموم ونکوهش شده محسوب  ميگردد. شايد بتوان گفت مشاركت شيعيان در تشكيل اين امر يك واجب كفايي براي حفظ و گسترش ارزش هاي ايماني شيعي و ناب اسلامي در اروپا است.

امام رضا عليه السلام ميفرمايند:

رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنالاَتَّبَعُونا.«خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد، که اگر مردمْ زیبایی های گفتار ما را می دانستند، از ما پیروی می کردند».

در اين دوره اي كه در اروپا بسياري از افراد در جاهليت مدرن غوطه ور شده اند و از آنجا كه مكتب حقه اهل بيت عليهم السلام را نميشناسند،هيچ دين و راه عقلاني و فطري براي نيل به سعادت نمي يابند؛ تلألؤ خورشيد هدايت امام زمان روحي فداه       ميتواند دلهاي مرده راجان و زندگي بخشد. بجاست كه شيعيان حضرتش با همدلي و همراهي، مذهب اهل بيت عليهم السلام را رسميت كامل بخشند و ضمن صيانت از نسل هاي بعدي خويش، شميم ولاي حجت الله را در ظلمات گمراهي بگسترانند.

سوال نهم:

آيا اين مجمع باعث اختلاف پراكني بين مسلمانان در اتريش نخواهد شد؟

پاسخ:

خير، مجمع اسلامي شيعيان اتريش به دنبال تضمين حقوق و آزادي هاي اساسي  شيعيان و جلوگيري از تباهي اعتقادي ايماني فرزندان و حفظ نسل هاي مؤمنين است و نه ايجاد انشقاق و به هم ريختن جامعه. شیعیان نه تنها از ستيز در ميان ساير مسلمانان پرهيز دارند بلكه از انشقاق ميان بقيه پيروان اديان ابراهيمي و غيرآن نیز ، برحذر هستند.

شيعيان بر اساس دستورات ائمه معصومين عليهم السلام  به همزيستي مسالمت آميز و مدارا با همه ابناي بشر از هر نوع اعتقادي باور دارند و در صورت نياز به گفتگوي علمي با ديگر انديشان ، بر مبناي ادب و احترام مي پردازند.

ائمه معصومين عليهم السلام به ما آموخته اند كه حسن معاشرت و همنشيني را با برادران اهل سنت داشته باشيم و رفتارمان با آنها محبت آميز و هدايت گر باشد؛ به عيادت از بيمارانشان برويم، در تشييع جنازه هايشان شركت كنيم، حقوقشان را ادا كنيم و اماناتشان را به درستي بازپس دهيم.

نكته ديگر آنكه بر مبناي دستور قرآن به برداران حضرت يوسف كه “فادخلوا من ابواب متفرقه” (كه يعني در هنگام ورود به كاخ عزيز مصر همگي از يك در وارد نشويد بلكه از درهاي مختلف وارد شويد تا دشمن بر شما غلبه نكند)، شيعيان و اهل سنت مي بايست با حفظ هويت و مبناهاي خويش، در اهداف و دغدغه هاي مشترك  اجتماعی و سیاسی با اتحاد و يكپارچگي همراستا گردند و از نيروي دوچندان خويش براي غلبه بر چالش ها بهره مند گردند.

سؤال دهم:

آيا نميشود شيعيان نيز داخل همان گروه اهل سنت باشند و مذهبي مستقل را تأسيس ننمايند؟

پاسخ:

جواب اين سوال را از چند بعد مورد بررسي قرار ميدهيم:

ابتدا از جهت آموزشي و تربيتي 

تجربه اين چهل ساله در كشور اتريش و پس از رسمي شدن مذهب اهل سنت و جامعه اهل تسنن اتريش از سال ١٩٧٩ و برقراري      كلاسهاي آموزشي و ديني آنها در مدارس نشان ميدهد نه تنها در آموزش خود سهمي براي يادگاران گرانسنگ پيامبر صلي الله عليه و    آله يعني تعاليم وحياني عترت پيامبر و اهل بيت عليهم السلام را در نظر نمي گيرند بلكه همواره با سانسور مطالب حقه، مذهب شيعه را تخطئه مي سازند و  با تكفير اعتقادات شيعي، در عمل شيعيان را حتي بخشي از جامعه اسلامي هم به حساب نمي آورند. در كلاسهاي  درسي عمدتا با ترويج مطالب باطل و غير عقلاني در گوش جوانان، آنها را به سمت سلفي گري، وهابيت و رادیکالیسم سوق ميدهند و بسياري از جوانان شيعي را از ميراث علمي، عقلي و فرهنگ غني اهل بيت عليهم السلام حداقل در اعتقاد، فاصله دار يا دور ميسازند، تا جايي كه برخي از فرزندان سادات ايراني كه اصالتا شيعه بوده اند تحت تعاليم باطل معلمان سني در مدارس دولتي در اين سال هاي اخير به داعش یا بعضا گروه های رادیکال پيوسته اند.

نوجوان يا جوان شيعه نيز كه در كلاس درس ديني با معلم سني خود همراهي نكند مورد تحقير و توهين قرارداده و مورد انزوا قرار       ميگيردو به صورت هدفمند درصدد سني سازي و دور كردن فرزندان شيعه از فرهنگ و اعتقادات خويش هستند.

گرچه شركت در كلاس هاي ديني در مدارس اتريش امري اختياري است؛ اما بسياري از والدين  شیعی  براي دور كردن فرزندان از فضاي لائيك و داروينيسمي مدارس، فرزندان خود را با خوشبيني به كلاس هاي ديني اهل سنت مي سپارند، غافل از آنكه فرزندشان از چاله اي به چاله يا چاهي ديگر رهنمون شده است. لذا ميتوان گفت به همان دليل كه مراكز و حوزه هاي علمي شيعه در قرون اوليه اسلامي از مراكز اهل سنت فاصله گرفت و شيخ الطائفه (طوسي) ، حوزه علميه نجف را به طور مستقل راه اندازي نمود، نياز هست كه شيعيان نيز مراكز علمي خود را به صورت مستقل در دانشگاه ها و مدارس مستقلا و با ثبت رسمي مذهب شيعه برقرار نمايند.

از بعد پذيرش مذهبي و آييني 

جامعه اهل سنت به هيچ عنوان به شيعيان اجازه برگزاري مراسم و مناسبت هاي مذهبي خود را در فضاهاي عمومي وين نمي دهد و طي اين ٤٠ ساله نشان داده است از كمترين سعه صدري برخوردار نيست و اگر شيعيان خود براي خویش مكان اختصاصي نداشته باشند به هيچ عنوان جامعه اهل سنت، شيعيان را بخشي از خود به حساب نياورده و تسهيلاتي كه دولت بدانها داده است را در اختيار شيعيان قرار نمي دهند؛ حتي در بسياري از مساجد سطح شهر وين، شيعيان براي نماز خواندن دچار آزار و بدرفتاري و بعضا تكفير و تهديد مي شوند و اين مسأله در اروپا كه مهد آزادي هاي اساسي است، غير قابل تحمل و دهشتناك است.پس ميتوان به درستي گفت مشابه آنچه را كه از سانسور و بدرفتاري با شيعيان اهل بيت عليهم السلام در طول چهارده قرن صورت گرفته است را در محيط هاي مساجد و مدارس بر عليه شيعه انجام ميدهند و عملا جايگاهي براي شيعيان و تعاليم و مراسم هاي آنها متصور نيستند.

از بعد سياسي اجتماعي

بيش از صد سال است كه در اتريش، اسلام پس از الحاق بوسني و هرزگوين به عنوان يكي از اديان رسمي پذيرفته شده و دومين دين  بعداز مسيحيت محسوب شده است. در طي دهه هاي اخير و پس از شيوع افراطي گري سلفي ها و وهابيون و ظهورداعشيان، جامعه و مردم اتريش بيش از حد نسبت به مسلمانان اهل سنت بدبين و بدگمان شده اند و اهل سنت از جايگاه بسيار نازلي برخوردار شده اند. تا جايي كه هر سياستمدار پوپوليستي كه بخواهد اقبال بيشتر و رأي بالاتري جمع كند شروع به بدگويي به مسلمان و بعضا اسلام ميكند.

حاكميت اتريش اكنون با يك چالش جدي روبروست، از يك طرف اسلام بيش از صد سال است كه به عنوان يك دين رسمي محسوب گشته است و دومين دين اتريش محسوب ميشود و از طرف ديگر آن گرايش ديني كه از اسلام شناخته اند( مذهب اهل تسنن) در تضاد كامل باعقلانيت و فطرت الهي بشري و همچنين ارزش هاي اصلي اروپا همچون آزادي بيان و عقيده و حقوق بشر قرار دارد. به اين سبب مجموعه حاكميت اتريش به دنبال و درپي آن است كه با تصويب قوانين و اتخاذ تصميمات ويژه و گوناگون جلوي رشد اسلام افراطي (مذهب اهل تسنن) را بگيرد. 

از آن جايي كه در كشورهاي آلماني زبان و بخصوص اتريش، اسلام در نگاه نوع جامعه تماما معادل مذهب اهل سنت تلقي مي شود وعمدتا حتي اندك شناختي هم از اسلام ناب اهل بيت عليهم السلام و اميرالمؤمنين صلوات الله عليه ندارند و اهل سنت هم با ميدان دادن به افراطيون وهابي مسلك عملا آبروي اسلام را در جوامع اروپايي برده اند، بر شيعيان است تا با بيان حقايق عقلاني و فطري اسلام راستين در مكتب اهل بيت عليهم اسلام، دين حقيقي را به مردم بنمايانند و دامن اسلام را از اين زشتي ها، خشونت ها، توحش ها، مطالب باطل وغير عقلاني برهانند.

از بعد حقوقي نيز مي توان گفت اهل سنت نماينده مناسبي براي جامعه مسلمانان نبوده اند و در بزنگاه هاي حساس با نشان دادن چراغ سبز به دولت در سخت گيري به مسلمانان و تصويب قوانين ضد قرآني و اسلامي سكوت كرده اند  يا واكنش مقتضي را نشان نداده اند. البته آن ها چون مي دانند تمامي اين سخت گيري ها و تصويب قوانين ضد اسلامي به خاطر نفرت و ترس جامعه اتريش از اسلام اهل سنت و به دليل عيان شدن چهره خشونت بار و ضد عقلاني اين مذهب است، طبعا نمي توانند در مقام دفاع از اسلام و مسلمانان برخيزند چرا كه خود كرده تدبير نيست.

نمونه بارز اين مسأله قانون ممنوعيت داشتن پوشش براي دختران زير ١٠ سال در مدارس است كه بيش از يك سال بود كه با چراغ سبز جامعه اهل سنت به تصويب رسيده بود و دولت بنا داشت كه آن را در مرحله بعد تا ١٤ سال افزون نمايد. چرا كه در فقه اهل سنت و در ميان شافعيان و حنبليان سن بلوغ دختران،  اتمام پانزده سال و در ميان حنفيان هفده سال و مالكيان هجده سال ميباشد.جالب اين كه در اين قانون هندوها و يهوديان مستثني شده اند اما هيچ كس به فكر مذهب حقه اهل بيت عليهم السلام نبوده است، چرا كه اساسا اهل سنت، براي شيعيان جايگاه خاصي قائل نيستند تا به جهت حقوقشان تلاش نمايند. زين سبب متاسفانه و شوربختانه بسياري از دختران شيعه و علويات، از ترس اقدامات تنبيهي دولت، حجاب از سر برداشتند يا بسياري از خانواده ها از دخترانشان خواستند كه حجاب را در مدارس بردارند و خدا ميداند كه اثر اين قانون در نسل هاي بعدي شيعيان مقيم اتريش چه میتوانست باشد که با لطف خدا با لغو قانون توسط دادگاه قانون اساسی بی اثر شد.

از منظر ديگر حقوقي نيز ميتوان گفت از آنجا كه دولت، هويت اعتقادي مذهبي شيعه جعفري اماميه را در سال ٢٠١٣ به صورت محدود به رسميت شناخته است اساسا ديگر به هيچ وجه امكان ادامه حيات جامعه شيعه در زير چتر جامعه اهل سنت ممكن نيست.و افراد معلوم الحالي نيز كه تاكنون (حداقل دوبار و برخلاف مصالح جامعه شيعيان ) در اين جهت تلاش نموده اند با واكنش منفي و قاطع دولت مواجه شده اند. چرا كه استدلال قضات دولتي آن بوده است كه ما نمي توانيم در يك كشور دو مذهب شيعه متفاوت داشته باشيم و چون يك بارهويت اصلي شيعه به رسميت شناخته شده است، دولت هويت ديگري براي شيعيان در زير مجموعه اهل سنت به رسميت نخواهد شناخت .

از اين رو اگر شيعيان با همدلي و همراهي و وحدت و يكپارچگي جامعه اسلامي شيعيان را تأسيس ننمايند، از آنجا رانده و از این طرف نیز مانده خواهند شد و هيچ يك از حقوق و امتيازاتي را كه دولت براي اديان در نظر گرفته است به دست نخواهند آورد.

سؤال یازدهم

آيا ميتوان نمونه تاريخي براي استقلال شيعيان، در چنين موقعيت هايي برشمرد؟ آيا سيره علماي بزرگوار و 

سلف شيعه بر اين منوال بوده است؟

پاسخ:

تشیع، تاریخ مظلومیت و غربت را با اشک و خون نگاشته است. بر فراز دار، در حبسهای بی حساب، در شکنجه های مدام، در  قتل وشکنجه زنان و کودکان، ناله های درد و مقاومت را هنوز می توان شنود. هرگز نمی توان آن را اسطوره و افسانه نامید. از  تاریخ مسطور،یعنی راوی عیش حاکمان، هیچ گاه نمی توان روایت آن همه رنج و ستیز را انتظار داشت. رنج شیعه را بایستی در مشاهد به خون خفته هزاران شهید، از مشرق خاوران و خاک دیلمان تا سرزمین افریقای سیاه، جستجو نمود.

تا زمان حضور، وجود امامان عليهم السلام، غنیمت بود و پشتوانه راه. با آغاز غیبت، کار دشوار شد و مسؤولیت شیعه دشوارتر. در این میان، نقش عالمان وارسته دین، که فرهنگ شیعی را با دشواری و سختی، حفاظت کردند و برای نسل هایی چون ما به یادگار نهادند، بس ارجمند و ستودنی است.تاریخ شیعه، با این پایمردی ها رقم خورده است.

 از جمله این پایمردی ها آن که پدر علامه حلی پيش از فتح بغداد توسط هلاكوخان با شجاعت و درایت خویش شهرهای شيعه نشين حله و کوفه و كربلا و نجف را ازتعرض مغول دور نگاه داشت و در حالی که اکثر مردم از ترس از آن شهرها گریخته بودند و اکثر علما قبل از اطلاع از حال خلیفه سني مذهب بغداد،  جرئت حضور در نزد هلاکوخان را نداشتند، او به محضر سلطان کافر رسید و بدین وسیله به او اطمینان داد که قلوب شيعيان این شهرها در صلح و آرامش با اوست و با استناد به روایتی از اميرالمؤمنين عليه السلام كه زوال خلافت اهل سنت در بغداد را توسط هلاکو، پیش‌بینی نموده بودند، به وي نويد پيروزي داد.هلاكو نيز در عوض به شيعيان امان داد. او كنترل اين شهرها را به علماي شيعه داد و شيعيان از بلائي بزرگ رهايي يافتند و خون و اموالشان حفظ گرديد.

اگر علماي شيعه در اين بزنگاه تاريخي تنها به فكر وحدت با اهل سنت مي بودند،مغولان کافر به شهرهاي مقدس شيعيان و قبور متبركه حمله مي كردند و شيعيان بسياري نيز كشته ميشدند، اما علماي بزرگوار شيعه با اين تدبير، و بيان اختلاف و تفاوت های عميق بين شيعيان و اهل سنت براي مغولان، خون  شيعيان را حفظ كردند و زمينه رشد و گسترش شيعه را در عراق و همچنين ايران پديد آوردند. (مقدمه کتاب کشف الیقین فی فضایل امیرالمومنین علیه السلام تالیف علامه حلی )

روایت جالب دیگر آنکه:

ملاّ محمد تقی مجلسی در شرح «من لایحضره الفقیه» از جمعی از اصحاب نقل می کند که:

روزی شاه خدابنده به همسرش غضب کرد و در یک مجلس به او گفت تو را سه طلاقه نمودم. پس از آن شاه خدابنده از کار خود پشیمان شد، علمای بزرگ اسلام را به حضور طلبید و جریان را به آنان گفت و از آنان خواست تا راه حَلّی ارائه دهند.

همه علما گفتند: هیچ راه حلی وجود ندارد جز اینکه همسر مطلّقه ات با مردی ازدواج کند و آن مرد  او را طلاق دهد…. شاه خدابنده گفت:«در هر مسأله ای، اختلاف و گفتگو وجود دارد آیا بین شما در این مسأله اختلاف نیست؟» همه علما به اتفاق گفتند: نه. یکی از وزیران شاه گفت: من یکی از علما را می شناسم که در شهر «حلّه» سکونت دارد، به فتوای او اینگونه طلاق، باطل است (منظور او علاّمه حلّی بود). شاه خدابنده برای علاّمه حلّی نامه نوشت و وی را احضار نمود. علمای اهل سنت گفتند: مذهب علاّمه حلّی باطل است، رافضی ها بی عقل هستند!! و برای شاه، صحیح نیست که چنین افرادی را دعوت کند ولی شاه گفت:« او حتما باید بیاید و این مسأله، مورد بررسی قرار گیرد. وقتی که نامه شاه خدابنده به علاّمه حلّی رسید، علاّمه احساس وظیفه کرد و رنج پیمودن راه طولانی راتحمّل نمودو خود را از حلّه به سلطانیّه (پنج فرسخی زنجان)رساند.

به دستور شاه خدابنده مجلس بزرگی تشکیل شد علمای برجسته چهار مذهب اهل تسنّن در آن مجلس حاضر شدند، سپس علاّمه وارد آن مجلس گردید، و به بحث و مناظره با علمای مجلس پرداخت و همه آنان را مجاب کرد که طلاق شاه ، باطل است و حقانیت مذهب تشیع را بر همگان نمایان ساخت . آنگاه سلطان محمد خدابنده ، ملقب به اولجايتو، به دست علامه حلي به مذهب حقّه شیعه، مشرف شد و از آن پس علاّمه، مورد علاقه مخصوص سلطان محمد خدابنده واقع شد و از امکانات حکومت به نفع شیعیان و تقویت ارکان تشیّع، کمال استفاده را نمود. اولجایتو از علامه حلي خواست كه كتابي درفضيلت و مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام و به جهت اسکات خصم بنگارد و به خطباء و حاکمان شهرها و سرزمین‌های تحت سیطره‌اش پیام فرستاد که از این پس با نام ائمه دوازده‌گانه علیهم السّلام خطبه بخوانند و به نام ائمه اطهار، سکّه ضرب کنند و نام ایشان را بر دیوار مساجد و مشاهد مشرفه بنگارند. و اين گونه شد كه مذهب تشيع در ايران بزرگ كه تحت سلطه اولجايتو بود،  با تدبير علمايي فرزانه،  اينچنين با سرعت فراواني، در اقصي نقاط آن گسترش يافت و و محبت و ارادت و ولايت امير المؤمنين و اولاد مطهر ايشان عليهم السلام به مرام ايرانيان در جاي جاي سرزمينشان بدل گشت .  اگرچه شيعه از قرن اول و دوم در ميان پارسيان ريشه دوانده بود ،  اما فراگيري و گسترش دامنه مذهب حقه در سراسر كشور به بركت تدبير و درايت اين عالم بزرگوار محقق گشت.

پس بر ما شيعيان است كه با همدلي و يكپارچگي در دوره اي كه مردم، افكار عمومي و دولتمردان در اتريش و بلكه اروپا نسبت به اسلام  اهل تسنن تضاد  شديد پيدا كرده اند  ، همچون علماي بزرگوار اماميه، با تعامل مناسب با دولت، مذهب شيعه را رسميت كامل بخشيم، حقوق اوليه خود و فرزندانمان را نهادينه كنيم و راه گسترش مذهب اهل بيت عليهم السلام را هموار سازيم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *